امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    فرو ریختن به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    فونتیک فارسی

    foroorikhtan
    to collapse, to fall down, to fall in, to tumble down

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    cave, crumble, give
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت فرو ریختن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «فرو ریختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرو ریختن

    لغات نزدیک فرو ریختن

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel